قبسات

قبسات
سلام. اینجا را بلوطستانی در دل کوه های زاگرس تصور کنید؛ که هروقت از زمین و آدم هایش خسته می شوم به آن پناه می آورم ،کمی با خودم خلوت میکنم، راه می روم، با خودم حرف می رنم و به مسیری که پیش رو داریم فکر می کنم...
متولد ساحل رود قره سو؛ فعلا ساکن شورآب

انارهای رسیده

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۷ ب.ظ



انار درست جلو چشمان تو رشد میکند و تو فقط از رشد روزانه اش عکس میگیری،
به خودت که میایی میبینی چقدر بزرگ شده و تو متوجه نشده ای.
آنوقت است که دیگر به روز چیدنش فکر میکنی، روزی که دستی بیاید آنرا بچیند و با خود ببرد.
روز چیدن که میرسد انار رسیده باید چیده شود،
اما بعضی انار ها از ترس یا هرچیز دیگر خود را پشت شاخ و برگ ها و یا حتی انار های دیگر پنهان میکنند تا مبادا دست روزگار یا چه میدانم دست تقدیر به سمت شان بیاید،
غافل از اینکه ماندنشان روی شاخه اولین ولی بزرگترین اشتباه عمرشان است.
انار که روی شاخه بماند، میگندد، سیاه میشود و بو میکند، کارش به جایی میرسد که دیگر حتی درخت هم او را نمیخواهد، 
دیگر هیچ دستی چیدنش را دوست ندارد چون کسی دیگر طالب این انار نیست.

روزی میرسد که میشنود،رهایش کنید تا خشک شود و خودش بیوفتد!

۹۴/۰۵/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدمهدی قبادی

نظرات  (۱)

خدای دانه های انار !
مرا دریاب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی